این مقاله وضعیت کنونی دنیای اسلام را با قواعد انباشته شدۀ تمدن سازی مورد تطبیق قرار می دهد. هر چند که مقاله نمادی تئوریک دارد ولی از یک محتوای کاربردی برخوردار است. شناخت پارامترهای فرهنگ، قدرت و ثروت در جهان اسلام فعلی از یک طرف و تطبیق آن با قواعد و قوانین تمدن سازی از طرف دیگر مدنظر این مقاله می باشد. به عبارت دیگر مقاله، نگرشی آینده نگرانه دارد و سعی می کند که مقطعی را در آینده در نظر گیرد و سپس فرض کند که برای دستیابی به تمدنی با ماهیت اسلامی در آن مقطع زمانی، چه نوع برنامه ریزی تسلسلی و معکوسی از آینده به حال باید انجام گیرد. بنابراین سؤال اصلی تحقیق را بدین صورت مطرح می کنیم:
با توجه به ظهور و بارور شدن تدریجی حرکت اسلامی در جهان اسلام، اگر قرار باشد یک و نیم تا دو قرن آینده، فرهنگ و تمدن اسلامی فعلیت یابد کدام اقدامات و با چگونه تسلسلی باید تحقق یافته و نسبت به آن برنامه ریزی گردد؟
این سوال اصلی مفروضات زیر را در بر می گیرد:
ظهور تمدنها، تابع قواعد اگر- پس (و یا شرطیه) می باشد. به عنوان مثال، جغرافیای مناسب، ثروت، دسترسی به منابع، مسئولیت، جدیت، تربیت و استراتژی، کلیات قواعد تمدن سازی را در بر می گیرند؛
تمدنها عموما تابع اقداماتی است که انسانهای جدی با جهان بینی روشن و کاربردی و مجهز به سلاح زمان انجام می دهند؛
تمدن با کار جمعی، منطق جمعی، اجماع نظر نخبگان و ظهور تشکل اجتماعی شکل می گیرد؛
برنامه ریزی برای ایجاد تمدن اسلامی هم اکنون به مراتب مشکل تر است زیرا تمدن بالقوه اسلامی با رقیبی نهادینه شده در داخل خود و در سطح جهانی روبه روست.
فرضیه این تحقیق مطرح می نماید که تمدن اسلامی زمانی در آینده فعلیت می یابد که مسلمین فکور، تلفیق مطلوب تئوریک میان وحی و علم را استخراج کنند و آن تلفیق را با گذشت زمان با مدل سازی های متعدد اصلاح کنند.