1
دانش آموخته دکترای روابط بینالملل. تهران. ایران.
2
گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده
ایالات متحده در طی سالهای اخیر، سیاست خارجی اعمالی خود را در مقابل ایران، بر مبنای موضوعات متنوعی تعریف نموده است. برنامه هستهای ایران، برنامه دفاعی ایران در توسعه فعالیتهای موشکی و رویکرد منطقهای از جمله موضوعات مورد علاقه ایالات متحده در قبال ایران بوده که جهت مقابله با آنها سیاستهای گوناگونی را درپیش گرفته است. اعمال تحریمهای یک و چندجانبه، فشار حداکثری و اختلال در تعاملات و مناسبات منطقهای و بینالمللی ایران را میتوان در راستای اعمال فشار جهت تغییر رویکرد ایران دانست. در بین موضوعات مطرح شده برنامه هسته ایران مورد مذاکره قرار گرفت و به توافق برجام انجامید که با خروج ایالات متحده و در پی آن کاهش اجرای تعهدات از جانب ایران تا آستانه فروپاشی پیش رفت. دولت بایدن با شعار بازگشت به توافق هستهای در شرایطی به قدرت رسید که مهار رویکرد منطقهای و برنامه موشکی ایران همچنان مسئله دارای اهمیت برای ایالات متحده است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از نظریه کارکردگرایی و روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که ایالات متحده جهت مقابله با سیاستهای منطقهای و توسعه برنامه موشکی ایران، چه رویکردی را در پیش خواهد داشت؟ در پاسخ آوردهایم که ایالات متحده با پیوستن مجدد به توافق هستهای در پی تسری آن به سایر سیاستهای ایران از جمله فعالیت موشکی و منطقهای و تغییر مواضع ایران خواهد بود.