دانشآموخته دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
چکیده
تحولات اخیر دنیای عرب و به طور مشخص تحولات سیاسی کشور مصر، موجی از نظریه پردازی ها و تحلیل های سیاسی و علمی را به دنبال داشته است. در این راستا، مقاله حاضر به دنبال کاربست نظریهی مناسب برای تحلیل تحولات سیاسی مصر است. ازاین رو از میان نظریات موجود در حوزهی مطالعات نظری انقلاب، نظریهی «انقلابهای اجتماعی جهان سوم» جان فوران را به دلیل توان تحلیلی مناسبی که در تجزیه و تحلیل این وقایع برخوردار است انتخاب نمودهایم. پرسش این است که آیا انقلاب مصر توانسته است منطبق با رهیافت تئوریک جان فوران نمونه ی موفقی از انقلابهای اجتماعی در جهان سوم را به تصویر بکشد؟ پاسخ موقت به پرسش مذکور به عنوان فرضیه این است که «تحولات منتهی به انقلاب مصر» با نظریه انقلابهای اجتماعی جهان سوم جان فوران، انطباق و سازگاری مناسبی دارد. نتایج حاصل شده نشانگر آن است که عواملی چون توسعهی وابسته، حکومت سرکوبگر و متکی به شخص حسنی مبارک، شکل گیری فرهنگ سیاسی مقاومت در اشکال دمکراسی خواهی و اسلا مگرایی، رکود و معضلات اقتصادی و تاثیرات نظام جهانی که از مؤلفه های اصلی نظریه ی فوران هستند، زمینه را برای بروز انقلاب در مصر فراهم ساختند. درنتیجه می توان انقلاب مصر را به عنوان یکی دیگر از نمونه های موفق انقلاب های اجتماعی در جهان سوم معرفی نمود.