تحریم سیستمی در بستر هژمونی ایالات متحده بر نهادهای برتون وودز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری علوم سیاسی گرایش جامعه شناسی سیاسی دانشگاه اصفهان و پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

چکیده

تحقق سیکل دوم هژمونی در نظام جهانی مدرن یک صورت بندی استثنایی از ساختار هژمونیک امریکایی را در نظام بین‌الدول پدید آورد که بنیاد آن نهادسازی نظام ­مند جهانی بود. در این راستا تنظیم ساختار و فرمول ­بندی مقررات نظام برتون وودز در اثنای جنگ جهانی دوم از سوی کارگزاران دولت روزولت، ایالات متحده را در وضعیت تسلط بلامنازع بر اقتصاد جهانی سرمایه ­داری قرار داد. ضرورت بحث از این نکته ناشی می­ شود که عضویت تدریجی دولت­ های مختلف از لایه ­های سه ­گانه نظام جهانی در صندوق بین­ المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی بسان برآیند الزامات ساختاری سیاست و اقتصاد جهانی، کنترل هژمونیک ایالات متحده بر کشورهای عضو و تسلط بر شبکه ­های ارتباطی و اقتصادی جهان را افزایش داد. از سوی دیگر، سهم عمده ایالات متحده از تولید ناخالص اقتصاد جهانی، پیوندهای مالی و تجاری این دولت را با نهادهای بین­ المللی و دولت­ های متحد و رقیب مستحکم نمود و ژرفای روابط سیستمی و شبکه ­ای سرمایه­ داری را در نظام جهانی افزایش داد. در این چارچوب، اقتصاد سیاسی تحریم سیستمی با هدف تحدید و تضعیف هر یک از بازیگران منفرد یا گروهی در نظام بین ­الدول در راستای تحمیل راهبردهای هژمونیک جهانی ایالات متحده بسیار کم ­هزینه و اثربخش بوده است. در این راستا  طرح دو پرسش ضروری می­ نماید: نخست اینکه نقش بین ­المللی نظام برتون وودز در تحمیل هژمونی ایالات متحده چیست؟ و نظام برتون وودز چگونه از طریق فشردگی فضا-زمان به ابزاری تعیین ­کننده و اثربخش برای تحریم ­های نظام ­مند جهانی بدل می­ شوند؟ مقاله حاضر تلاش دارد سوالات مورد اشاره را بر اساس رویکرد نظری و روش­ شناسی تحلیل سیستمی ایمانوئل والرشتاین واکاوی نماید.

کلیدواژه‌ها