درآمدی بر اندیشه سیاسی معاصر عرب

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار روابط بین الملل در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

آنچه امروز مى توان نحله هاى فکرى جارى در ذهن مردم و ملتهاى عرب خواند، مسلماً ادامه تحولاتى است که جهان عرب در دوران معاصر خود پشت سر گذاشته است. این تحولات کدام است؟ چه پرسش هایی برای وجدان جمعی اعراب ایجاد کرده است؟ در کوشش برای یافتن پاسخی به این پرسش ها، ذهن پرسشگر عرب از کدام «مقام گردآوری» و یا «آبشخور ذهنی» الهام گرفته است؟ قدر مسلم، نحله هاى فکرى متفاوتى به این پرسش ها، پاسخ متمایز داده اند. هر یک از این جریان ها مشکل جامعه خود را در چه دیده اند و آسیب ها و عارضه های جامعه خود را محصول کدام بحران دانسته اند؟ چگونه مى توان نتیجه کار انها را مورد ارزیابی قرار داد؟ آیا هیچکدام از آنها نظریه ای کارآمد، تمدن ساز و دیرنده ارائه کرده اند؟ آیا اصولا در جهان صنعتی و تکنولوژیک امروز می توان از جریانهای فکری مستقل و «استقلال­ خواه» یاد کرد؟ کناکنش فرهنگی، با توجه به تاثیر شدید رسانه های گروهی، چگونه امکان پذیر است؟ آیا وام گیری فرهنگی در زمانه ای که بستر و یا چارچوب کناکنش نابرابر است (یکی استعمارگر و دیگری استعمارزده) امکان­پذیر بوده است؟ در چنین شرایطی جهان عرب، که جزئی از تمدن اسلامی می باشد و به تبع آن ادعای جهانشمول و همه گیری فرهنگی داشته، چه وضعیتی پیدا کرده است، بویژه که تحولات عرصه سیاست به راه مطلوب جهان عرب نرفت؟ آیا کشف نفت که به حضور قدرتهاى علاقه مند به منطقه منجر شد، تاثیری بر تحولات اندیشه ای داشته است؟ ایجاد یک واحد سیاسی غیربومی، در عین حال قدرتمند، یعنی اسرائیل چه تاثیری بر جریانهای فکری برجای گذاشته است؟ این پرسشها و سؤالاتی نظیر آن ذهن هر هوشمند و دلمشغول به جریانهای فکری جهان عرب را جذب می کند، اما مسلما نمی توان به تمام آنها در این مقاله پرداخت.

کلیدواژه‌ها