پاکستان به عنوان یکی از مهمترین کشورهای اسلامی در دهه اخیر کانون فعالیت بسیاری از جریان های اسلام گرا در جهان اسلام تلقی شده است. این کشور در زمان جنگ مردم افغانستان با اتحاد شوروی به عنوان مانعی استراتژیک در مقابل کمونیسم مطرح بود و به همین جهت مسئله توازن قوا در سطح نظام بین المللی، جهان اسلام و غرب آن را مجبور به یک همکاری استراتژیک برای مقابله با تهدیدات می کرد. پیدایش جریان های اسلامی به قول نویسنده متأثر از این زمینه تاریخی است و بنابراین او ساختار فرقه ای مبتنی بر عصبیت های برخاسته از گرایش مذهبی، مسئله استراتژی انتخاباتی جنبش های اسلامی در عرصه سیاسی و موقعیت آن را بررسی می کند. نویسنده مفهوم ساختار فرقه ای یعنی پیدایش گروه های جدا از مردم، گرایش های مذهبی و چهار جریان عمده موجود در آن را شرح می دهد و به گسترش ناپذیری نظام فرقه ای و تعارض های ایدئولوژی فرقه ای با واقعیت های سیاسی، خصومت گرایی ساختار فرقه ای و فقدان خردگرایی اشاره دارد. استراتژی انتخاباتی به عنوان مبنای مبارزه سیاسی و مسائل ناسازگاری استراتژی ها به اهداف مشروعیتبخشی به نظام و مسئله دگرگونی فرهنگ سیاسی اسلامگرایان از دیگر مواردی است که در مقاله به آنها اشاره می شود.