اهمیت روزافزون حضور چین در نظم جهانی و افزایش قدرت ابراز وجود با اهداف جهانی خود ، سؤالاتی را در مورد چگونگی منطبق بودن خاورمیانه در استراتژی کلان چین ایجاد میکند؛ بهویژه در مورد اینکه آیا چین به دنبال جایگزینی ایالات متحده بهعنوان ضامن اصلی امنیت برخی از بازیگران خاورمیانه است، فرضیههای متعددی مطرح شده است. این روند به نظر میرسد که به این امر بستگی دارد که آیا ایالات متحده تعهد خود را به منطقه پس خواهد گرفت و یا اینکه آیا کشورهای خاورمیانه به دنبال یک ضامن جایگزین خواهند بود. از سوی دیگر این مسئله همچنین به طور جدی به این بستگی دارد که آیا چین علاقهای به بازی در چنین نقشی دارد و یا توانایی بازی در آن را دارد یا خیر. درک پویایی استراتژی کلان چین و چگونگی ارتباط خاورمیانه با پارامترهایی که این استراتژی در پیرامون آنها تصور میشود، باید نقطه شروع چنین ارزیابی باشد. هدف این مقاله ارائه ارزیابی واقعی از این استراتژی کلان و سپس نتیجهگیری نسبت به نقش فعلی و آینده چین در منطقه خاورمیانه است. تجزیهوتحلیل دادهها به این نتیجه رهنمون میگردد که رابطه با کشورهای خاورمیانه در واقع برای چین قابلتوجه است، اما بااینوجود نسبت به منافع مهم برای دولت چین دارای اهمیتی ثانویه است.