بررسی و نقد دو پارادایم رقیب در تبیین اسلام گرایی در خاورمیانه (از دهه 1970 به بعد)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار علوم سیاسی و مطالعات منطقه‌ای دانشگاه شیراز

چکیده

مهم ترین پارادایم ها در خصوص چرایی یا ریشه های خیزش گسترده اسلام گرایی از دهه 1970 به بعد کدامند و کدامیک در این خصوص از تبیین بهتری برخوردارند؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه به این شکل طرح می شود: دو پارادایم مهم در این خصوص عبارتند از: پارادایم واکنشی و پارادایم برخورد تمدنی. پارادایم برخورد تمدنی به دلایلی همچون: عدم نگاه جامع و منطقی واقع­ بینانه به اسلام، استناد شدید و صرف به رفتارهای تندروهای اسلام گرا (نه میانه روها و اصلا ح طلبان ) و اقتدارگرایی غالب بر سپهر سیاسی یا حکومتی، نگاه سراسر منفی و عمدتا با جهت­گیری غربی به اسلام و جهان اسلام، بی توجهی به ریشه های داخلی و خارجی تاریخی موثر بر این پدیده و عدم برخورداری از تایید تجربی لازم از پذیرش عمومی برخوردار نیست. در تباین با آن، پارادایم واکنشی به دلیل توجه به ریشه های تاریخی داخلی و خارجی، بسترساز و تاثیرگذار بر این پدیده در ظرف زمانی عمدتا از دهه 1960 به این سو نسبت به پارادایم رقیبش از پذیرش بیشتری برخوردار است. نویسنده بر این نظر است که گرچه پارادایم واکنشی، به دلیل یاد شده، از پذیرش بیشتری برخوردار است، با این حال برای تبدیل شدن به دیدگاه غالب، برخی ضرور ت ها الزامی به نظر می­رسند: عدم تقلیل­گرایی تاریخی  صرف، توجه به استدلال های مهم نظری در خصوص سازگاری اسلام با دموکراسی وضعیت­مند متناسب با بستر های فرهنگی، ارزشی و دینی در کشورهای اسلامی و توجه به تاییدات تجربی بیشتر در این نوشتار، فرضیه تحقیق با استناد به استدلا ل­های نظری، شواهد تاریخی و مطالعات تجربی انجام شده به آزمون گذاشته می شود.

کلیدواژه‌ها