مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823The Impact of Identity Conflicts on the Intensification of Political Conflicts: A Case Study, The Nagorno-Karabakh Crisisتاثیر تعارضات هویتی در تشدید منازعات سیاسی: مطالعه موردی بحران قره باغ722140338FAابراهیم معراجیدکترای روابط بین الملل، دانشکده علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-3777-7561Journal Article20211118In areas with diversity in religious, ethnic, cultural, linguistic and historical identities, the issue of tolerance and acceptance in a macro framework that leads to solidarity and alignment in resolving intra-regional crises is essential to create and maintain lasting security. The present study examines the Nagorno-Karabakh crisis by emphasizing differences and identity conflicts in exacerbating regional political crises. The territorial disputes between Armenia and Azerbaijan since 1991 and the violent tensions between the two countries in 2020 and the entry of countries such as Turkey and Russia into the dispute, which has added to the complexity of the crisis, have made it difficult to find a lasting solution. The present article seeks to answer the question of what role identity differences have played in the Nagorno-Karabakh crisis, and we have responded with a descriptive-analytical method that emphasizes identity differences to reproduce a culture of violence between the two countries and lead to expansion and incompatibility. The security perspective on the disputed issue and the entry of foreign actors has deepened the conflict and fueled violent actions.در مناطقی که دارای تنوع در هویتهای مذهبی، قومی، فرهنگی، زبانی و تاریخی هستند، مسئله تساهل، مدارا و پذیرش در یک چارچوب کلان که به همبستگی و همسویی در حل بحران های درون منطقهای جهت ایجاد و حفظ امنیت پایدار بیانجامد، ضروری است. پژوهش حاضر با تاکید بر تفاوتها و تعارضات هویتی در تشدید بحرانهای سیاسی منطقه ای، بحران قره باغ را مورد بررسی قرار داده است. اختلافات ارضی میان ارمنستان و آذربایجان از 1991 و تنش های خشونت آمیز میان دو کشور در 2020 و ورود کشورهایی مانند ترکیه و روسیه به این اختلاف که به پیچیدگی بیشتر این بحران افزوده است دستیابی به راه حلی پایدار را با ابهام مواجه ساخته است. مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که تفاوتهای هویتی چه نقشی در بحران قره باغ داشته است و با روش توصیفی-تحلیلی پاسخ داده ایم که تاکید بر تفاوتهای هویتی به بازتولید فرهنگ خشونت میان دو کشور و منجر به گسترش و عدم سازگاری و نگاه امنیتی به مسئله مورد اختلاف و ورود بازیگران خارجی منجر به تعمیق این نزاع شده است و به کنشهای معطوف به خشونت دامن زده است.https://cmess.sinaweb.net/article_140338_b968b14655c029f5f85c5464b181a6a7.pdfمرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823Comparative Review of Iran and US Interance to Syria Crisis from perspective of International Lawبررسی تطبیقی مبانی ورود ایران و ایالات متحده به بحران سوریه از منظر حقوق بینالملل2366140337FAحمیدرضا اکبرپوردکتری حقوق بین الملل عمومی، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، تهران، ایران.Journal Article20211118The rise of Arab Nations against their rulers or Arab Spring was a start point of important political changes. One of those countries was Syria that its developments changed international environment. This paper studies the Syria crisis and US – Iran’s reasons for entrance in this crisis. What is juridical reasoning of two countries? Finding a legal response for this critical question can a basic for other activities after Syria crisis. According to conclusions of this paper, entrance of Iran to Syria crisis was following of demand of Damascus and this entrance can be a legitimate Defense not an offence. However, the US entrance to Syria crisis don’t have a legal and legitimate base. Reference of US to new theories and doctrines is insufficient justify its intervention in Syria. This research has concentrated on timespan of last decade (2011-2021) ant its method is analytic and descriptive.خیزش ملتهای عرب علیه حکام خود که به بهار عربی معروف شد، موجی از تغییراتی اساسی سیاسی را در خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز کرد. یکی از کشورهای درگیر با این مسئله، سوریه بود که با وجود گذشت یک دهه، هنوز هم آبستن حوادث بیشمار است و آن اعتراضات ابتدایی به مرور به بحرانی در سوریه تبدیل شد که به طور عملی به مرکز ثقل بسیاری از کنش و واکنشهای بینالمللی بدل شده است. این پژوهش با تاکید بر این بحران بینالمللی و حضور کشورهای متعدد در قلب آن، به بررسی استدلالات حضور ایران و ایالات متحده به عنوان دو محور و بازیگر اساسی در تحولات سوریه خواهد پرداخت و در پی پاسخ به این سوال است که توجیه حقوقی هر یک از این دو کشور در جهت حضور در خاک سوریه چیست و دارای چه مبنای حقوقی و چه میزان پذیرش در حقوق بینالملل است. بیشک پاسخ به این سوال میتواند مبنای اقدامات دیگر به ویژه در فردای اتمام این بحران باشد. بر اساس یافتههای این پژوهش، حضور ایران مبتنی بر رضایت دولت سوریه بوده است و این امر در کنار دفاع مشروع و مجوز شورای امنیت، یکی از راههایی است که وصف توسل به زور را خنثی میکند. در مقابل، مبانی ورود ایالات متحده با توجه به دو مقطع زمانی و اهداف متفاوت، بر دو قسم است. در مجموع استدلالهای این دولت مبتنی بر قطعنامههای شورا و یا حق دفاع مشروع، فاقد مبنای دقیق و استحکام کافی است و بر همین اساس ورود ایالات متحده را فاقد مبانی حقوقی مستدل و متقن کرده است. علاوه بر این تمسک به نظریات و دکترینهای نوین نیز راهگشا و توجیهکننده این حضور و اقدامات آن دولت نمیتواند باشد. در این پژوهش، جمعآوری اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای صورت گرفته است و در نتیجه گردآوری منابع با مراجعه به متون موجود و جمعآوری فیشهای تحقیق و نقد و بررسی آنها صورت میگیرد و منابع اطلاعاتی مورد استفاده شامل منابع کتابخانهای و اینترنتی است. اما روش اجرای این تحقیق بر مبنای روش توصیفی–تحلیلی است. بازه زمانی این تحقیق نیز مابین سالهای 2011 میلادی تا 2021 میلادی است که دولتهای ایالات متحده و ایران به بحران سوریه ورود کردند و در خاک سوریه مستقر شدند.https://cmess.sinaweb.net/article_140337_385ecaf26a18b6d3b58f9dc39d9930d6.pdfمرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823Sunni New Salafism and Shia Revival: Comparison of Yusuf al-Qaradawi and Martyr Morteza Motahariسلفیگری جدید در اهل سنت و احیاگری شیعی؛ با تاکید بر آرای یوسف قرضاوی و مرتضی مطهری6795140336FAرامین ولی زاده میدانیدانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش جامعه شناسی سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران.Journal Article20211118New Salafism in Sunni thought and revival in Shia thought and their different interpretations are among the most important issues of Islamic world’s philosophers. Among the thinkers that have analyzable thoughts, are Yusuf al-Qaradawi and martyr Morteza Motahari. This study uses the descriptive-analytical method and comparative approach to answer the main question: what are the similarities and differences between Sunni New Salafism thoughts and Shia revival thoughts? Comparing the thoughts of these two scholars shows their interpretative similarities and differences of Islam. The comparison shows that these two thoughts both believe in the universality of Islam. The belief in necessity of establishing an Islamic government is also seen in both of these thoughts, although their viewpoints differ in the form of government. Martyr Motahari and Qaradawi believe that the separation of religion and politics is alien to Islam. Accepting democracy and freedom is among the similarities of their viewpoints, although a difference in the nature of Islamic democracy and western democracy is interpreted. Accepting women’s laws is one of their similarities. They also emphasize on invalidity of nationalism in Islam.نوسلفی گری در اندیشه اهل سنت و احیاگری در تفکر شیعی و تعابیر و تفاسیر مختلف از آن از مسائل مهم متفکران و اندیشمندان جهان اسلام محسوب میشود. ازجمله متفکرانی که در این قلمرو دارای دیدگاههای قابل مطالعهای هستند، میتوان به دیدگاه شهید مرتضی مطهری ازجمله اندیشمندان احیاگری در تفکر شیعی و یوسف قرضاوی از اندیشمندان شاخص نوسلفی اهل سنت اشاره کرد. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از رویکرد تطبیقی به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که اندیشه های نوسلفی و احیاگران تفکر شیعی چه تفاوتها و شباهت هایی دارد. مقایسه تفکر این دو اندیشمند نشان دهنده شباهتها و تمایزات ادراکی آنان از اسلام است. درنتیجه، مقایسه اندیشه های احیاگری در تفکر شیعی با ایده های نوسلفی اخوانی قرضاوی نشان می دهد که آنها به جامعیت دین اسلام اعتقاد دارند. اعتقاد به لزوم برقراری حکومت اسلامی نیز در هر یک از این دو اندیشه مشاهده می شود؛ با اینحال آنها در شکل حکومت تفاوت دیدگاه دارند. شهید مطهری و قرضاوی جدایی دین از سیاست را با اسلام بیگانه می دانند. پذیرش دموکراسی و آزادی در اسلام ازجمله شباهت های دیگر دیدگاههای شهید مطهری و قرضاوی است؛ بااینحال تفاوت ماهوی دموکراسی اسلامی و غربی از دیدگاه های این اندیشمندان برداشت میشود. پذیرش حقوق زنان نیز از شباهتهای دیدگاه های شهید مطهری و قرضاوی است. همچنین این اندیشمندان بر عدم اعتبار ناسیونالیسم در اسلام تأکید دارند.https://cmess.sinaweb.net/article_140336_5317f0262a00eb4ca6568b730b1a63ae.pdfمرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823The Impact of Recognizing the Armenian Genocide to Turkish Foreign Policy Trendsتأثیر شناسایی نسل کشی ارامنه بر روندهای سیاست خارجی ترکیه97121140334FAرضا رحمتیاستادیار روابط بین الملل دانشگاه بوعلی سینا، همدان، همدان، ایرانJournal Article20211118The Armenian genocide has been one of several contentious situations between Turkey and Europe/the United States. Turkey has always used deterrent elements when European states and the United States have commented about this issue. This research will be fundamental in terms of purpose, descriptive-analytical in terms of the nature of data and library in terms of how information is collected. only in Joe Biden's government "genocide" was recognized as the behavior of the Ottoman Empire. In the perceptual / cognitive conflict between Turkey and Europe, the position of this recognition is so important that, according to Turkish officials this is a violation of the country's "red line". using realism and process research will be used, Avoidance of European integration processes, formation of identity / chauvinist alliances, shift in patterns of regionalism (focus on the Middle East and North Africa region) are referred to as Turkish offensive trends as a hypothesis.نسلکشی ارامنه یکی از چندین وضعیت مناقشهبرانگیز بین ترکیه و اروپا/ ایالاتمتحده آمریکا بوده است. ترکیه همواره زمانی که دولتهای اروپایی و ایالاتمتحده آمریکا در این خصوص اظهارنظر کردهاند، از عناصر بازدارندگی خود استفاده کرده است. با این حال تنها در دولت جو بایدن «نسلکشی» بهعنوان رفتار امپراطوری عثمانی به رسمیت شناخته شده است. در منازعه ادراکی/ شناختی بین ترکیه و اروپا، جایگاه این شناسایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است به نحوی که به تعبیر مقامات ترکیه این اقدام به مثابه تجاوز به «خطوط قرمز» این کشور است. این پژوهش با استفاده از رهیافت گلچین گرایانه از دو حوزه نظری واقعگرایی تهاجمی و روندپژوهی به بررسی تأثیر شناسایی نسلکشی ارامنه بر رفتار تهاجمی سیاست خارجی ترکیه نسبت به آمریکا میپردازد و این روند را بر اساس استقرار پایگاههای نظامی جدید، دوری از روندهای همگرایی اروپایی، ایجاد اتحادهای هویتی/ شوونیستی، جابهجایی در الگوهای منطقهگرایی (تمرکز بر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا) مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهد. به این منظور این پژوهش بهلحاظ هدف، بنیادی، به لحاظ ماهیت دادهها، توصیفی ـ تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، کتابخانهای خواهد بود. یافتههای این پژوهش گویای آن است که سیاست خارجی ترکیه متأثر از محرکها، پیشرانها، روندها، پیامدها و رفتارهای درونی و بیرونی است که تأثیر بسیار زیادی بر روی ادراک نخبگان نسبت به محیط بینالمللی داشته و دارد. برخی رویدادها نقش بسیار مهمی در این ادراک داشته و نقش کاتالیزور و شتابدهنده را دارند و میتوانند پیشرانها را شتاب داده و محرکها را تحریک کنند.https://cmess.sinaweb.net/article_140334_8aba81d4e59d9eb8f75d6e752863d529.pdfمرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823Iran and Foreign Policy of the China's Fifth Generation of Leaders (2012-2019)ایران و سیاست خارجی خاورمیانهای نسل پنجم رهبران چین (2019-2012)123144140333FAمحمد محمودی کیااستادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانمحمدرضا دهشیریاستاد علوم سیاسی، دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، تهران، ایرانJournal Article20211118With the coming of the fifth generation of Chinese leaders following the eighteenth congress of the Chinese Communist Party in 2012, we are witnessing the adoption of new strategies for China's foreign policy orientation. The idea of one road one belt by Chinese President Xi Jin Ping, as well as the country's decision to grant facilities and financial assistance for the economic revival of the Arab countries, shows a shift in China's foreign policy strategies in the new era.<br />The Islamic Republic of Iran, as one of the most powerful actors in the Middle East region, plays a strategic role in China's foreign policy. This article seeks to answer the question of which model of foreign policy of the fifth generation of the Chinese leadership toward the Middle East, and in particular the Islamic Republic of Iran? The findings of the study indicate that China's foreign policy action model toward Iran, is mediation policy, and it is trying to avoid confronting other powers in the region, especially the United States, to ensure the stability of the flow of energy exports Iran to China, to maximize its economic interests and increase its political and economic security in the region through Iranبا روی کار آمدن نسل پنجم رهبران چین متعاقب برگزاری هجدهمین کنگره سراسری حزب کمونیست چین در سال 2012، شاهد اتخاذ راهبردهای نوینی در سمتگیریهای سیاست خارجی چین هستیم. طرح ایده «یک کمربند - یک جاده» از سوی شی جین پینگ، رئیسجمهور چین و نیز تصمیم این کشور برای اعطای تسهیلات و کمکهای مالی برای نوسازی اقتصادی کشورهای عربی، نشان از تغییر در راهبردهای سیاست خارجی چین در دوره جدید نسبت به خاورمیانه دارد. از این منظر، جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه خاورمیانه نقشی راهبردی در سیاست خارجی چین ایفا میکند. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که چرا ایران در کنش سیاست خارجی نسل پنجم رهبری جمعی چین، از جایگاه ویژهایی برخوردار شده است؟ یافته این تحقیق حاکی از آن است که الگوی کنش سیاست خارجی چین در قبال ایران اتخاذ سیاست بیطرفی فعال و میانجیگری بوده و این کشور تلاش دارد تا ضمن پرهیز از رویارویی مستقیم با دیگر قدرتهای درگیر در منطقه به ویژه ایالاتمتحده آمریکا، نسبت به تضمین ثبات جریان صادرات انرژی ایران به چین، بیشینهسازی منافع اقتصادی، برعهده گرفتن تعهدات و مسئولیتهای بینالمللی به عنوان یک قدرت جهانی و نیز افزایش نفوذ سیاسی اقتصادی و امنیتی خود در منطقه از طریق ایران اقدام نماید.https://cmess.sinaweb.net/article_140333_4ed0eb75a60f45ee22eb2ed2af53067d.pdfمرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران)مطالعات خاورمیانه1560-198628220210823Distinctive Features of Suicide Terrorism Based on Situational Crime Prevention Theoryتمایز تروریسم انتحاری مبتنی بر نظریه اثر وضعی جرم145180140339FAیاسر اسماعیل زادهاستادیار، عضو هیات علمی وزارت علوم تحقیقات و فناوری، تهران، ایران0000-0002-6727-4685Journal Article20211119Today, terrorism is considered as a dynamic and multifaceted phenomenon as a serious threat to world order, states and the security of citizens. Suicide terrorism is basically the most aggressive form of modern terrorism and is considered as a unique terrorist strategy that is different from other terrorist activities. The present article tries to use the theoretical foundations of situational crime prevention to address the distinction between suicide terrorism based on the type of attack, type of target, type of weapon and type of terrorist organization, with other forms of terrorism (non-suicide) that between What happened 1981 and 2017? Data analysis was performed using Stata statistical software program version 14.2 and Chi-Pearson chi-square test was performed for variable analysis. Bivariate and multivariate analysis shows that suicide terrorism compared to its non-suicide type includes bombing and explosion as a type of attack, explosives as a weapon, military-security forces as a target and by terrorist organizations with tendencies Religious ideology is done.امروزه تروریسم به عنوان پدیده ای پویا و چندوجهی تهدیدی جدی علیه نظم جهانی، دولتها و امنیت شهروندان به حساب می آید. اساساً تروریسم انتحاری تهاجمی ترین شکل تروریسم مدرن است و به عنوان یک راهبرد منحصر به فرد تروریستی در نظر گرفته می شود که با سایر فعالیت های تروریستی متفاوت است. در مقاله حاضر سعی شده است با استفاده از مبانی نظری پیشگیری وضعی جرم، به این مبحث پرداخته شود که وجوه تمایز تروریسم انتحاری بر اساس نوع حمله، نوع هدف، نوع سلاح و نوع سازمان تروریستی، با دیگر اشکال دیگر تروریسم (غیرانتحاری) که بین سالهای 1981 تا 2017 اتفاق افتاده است، چیست؟ تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از برنامه نرم افزار آماری Stata نسخه 14.2 انجام و آزمون آماری مجذور کای پیرسون برای تجزیه و تحلیل متغیر انجام شده است. تجزیه و تحلیل دو متغیره و چند متغیره نشان میدهد که تروریسم انتحاری در مقایسه با نوع غیرانتحاری آن شامل بمب گذاری و انفجار به عنوان نوع حمله، مواد منفجره به عنوان سلاح، نیروهای نظامی-امنیتی به مثابه هدف و توسط سازمان های تروریستی با گرایشات ایدئولوژی مذهبی انجام می شود.https://cmess.sinaweb.net/article_140339_ebe7706f13d2ba4a9206f5702e36ca5e.pdf